دلتنگی

وقتی داشتم گلهای محمدی (گل سرخ )می چیدم

چند تا گل گذاشتم کنار روسری خود به طوری که عطر خوش آن را کاملا حس می کردم ،

یادم به بی بی جونم افتاد که همیشه این کار را می کرد

یاد بی بی جون حس خوب داشت

بعد بر سر مزار ش رفتم و دسته ای از گل محمدی را نثار مزارش کردم ،

دلتنگی...

وقتی به کاپشن خلبان ها ( نظامی) نگاه می کردم برایم باعث تعجب بود چرا آستر این کاپشن ها نارنجی است ؟ چراچون در کارخیاطی ، آستر لباس باید هماهنگ با لباس باشد . ولی اگر کمی اختلاف رنگ هم داشته باشد. موردی ندارد ( البته در گذشته ، پری روز ) برایم مهم بود این اختلاف رنگ را بدانم . چرا ؟معما بود ؟با دقت کاپشن را پشت و ، رو کردم دیدم از پست کا‌پشن نا رنجی رنگ است. و خیلی مرتب و تمیز دوخته شده است . ( کاپشن دو رو )چون رنگ نارنجی از بالا خوب دیده می شود،و از فاصله دور نمایان است و اگر اتفاقی برای خلبان رخ دهد !! ، برای مثال اگر او در جنگلی گم شود و هلی کو‌پتر. ها به دنبال خلبان در. جستجو باشند او کاپشن را از سمت نارنجی پوشیده که بهتر دیده شود ،برایم جالب بود. این نکته ،و هزاران هزار مثال های. دیگر در‌پشت این کاپشن به رنگ نارنجی است ، !!!!!کاپشنی با رنگ نارنجی دلتنگی...

امروز بروم دنبال وصله پینه ‌وصله های جور دلتنگی...

کتابها مثل انسانها هستند فقط تعداد کمی از آنها زندگی جاودانه دارند. کاغذ باطله !!!!!¡!!!!!!!! دلتنگی...

وقتی ما مدرسه می رفتیم هیچ کس دوربین شخصی نداشت ،مدرسه سالی یک مرتبه عکاس دعوت می کرد که بیاید مدرسه و از دانش آموزان عکس بگیرد ،از روز قبل مدیر مدرسه اعلام می کرد که فردا عکاس می آید بچه ها کسی غایب نشود که همه عکس داشته باشید ،عکاس سر کلاس درس می آمد و معلم کنار میز دانش آموزان می ایستاد و عکاس عکس می گرفت ،عکس گرفتن از تمامی کلاسها حدود یک هفته طول می کشید .و بعد از آن عکاس آلبوم هایی تنظیم می کرد و سر هر کلاس می فرستاد و شما عکسی برای خودت انتخاب می کردی و شما ره ای که زیر عکس بود عکاس یاد داشت می کرد و بعد از چندین هفته عکس به دفتر مدرسه می آمد،و بعد از طریق ناظم عکس ها به دانش آموزان تحویل داده می شد،یادش به خیر چه روزهای با قشنگی بود و چقدر خوشحال بودیم که یک عکس دا ریم ،عکس های بی نظیر روی نیمکت مدرسه خانم معلم در کنارت ایستادهیادش به خیر دلتنگی...